بازهم تبعیض
وقتی صحبت از تبعیض و تنگ نظری برخی از مسوولین و یا کارکنان دولتی می شود، برخی برآشفته شده و همه چیز را انکار می کنند!! بنده هم قصد اهانت به کل نظام را ندارم ولی باور کنید وفتی بعی از اینگونه افراد را که ملت ایران را با دو نگاه می بینند و بینشان فرق قایل می شوند می بینم، در اینکه آنها دوستان ایران هستند شک می کنم. چرا که ایرانی ایرانی است، هر لباسی به تن کند، به هر زبانی سخن بگوید و یا هر مذهب و ایده ای که داشته باشد.
نمونه های فراوانی از دوگانگیها را تا کنون در این وبلاگم ذکر کرده ام اما باز هم چند نمونه را می نویسم شاید مسوولین بیشتر فکر کنند و عاملان این تبعیضها را مورد نظر قرار دهند.
دوستی (که روحانی هم هست) می گفت: چند روز قبل از سوی صدا و سیمای مرکز استان برای مصاحبه دعوت شده بودم. هنگامی که درب سازمان مذکور رسیدم میله ایست را پائین آورده اجازه ورود بنده با اتوموبیل را ندادند، در نتیجه بنده پیاده شده و به راننده گفتم ماشین را همان بیرون پارک کند. بعد از اتمام مصاحبه اتفاقا روحانی دیگری از برادران اهل تشیع را هم دعوت کرده بودند که با هم خارج شدیم در حالی که ایشان سوار بر خودروی خود بودند به من گفتند مگر وسیله نقلیه ندارید؟ گفتم دارم ولی مثل اینکه مجوز ورود را به ما نمی دهند!!
نمونه دیگری هم امروز برای خودم اتفاق افتاد:
مدتی است به خاطر مشکلی که برایم نیروی انتظامی در زابل ایجاد کرده (حفر کانال مرزی داخل زمین مزروعی ثبت شده بنده) به استانداری (یا به قول دوستی سیستانداری) مراجعه می کنم، تا حالا هم چندین مرتبه به خاطر جوابهای سربالا و گم شدن نامه ای که از سوی مرزبانی برای استانداری ارسال شده بود، به آنجا رفته ام. روزهای اول مامور نیروی انتظامی فردی بلوچ بود که نه تنها بنده را بلکه هیچ کسی را هنگام ورود بازدید بدنی نمی کرد. امروز فردی سیستانی با نام خانوادگی خواجه مسوول این کاربود. چند دقیقه ای که اونجا بودم چندین نفر وارد شدند و ندیدم کسی را بازدید بدنی بکنه ولی وقتی نوبت به بنده رسید با کمال تعجب دیدم اومد به سمت بنده و به تفتیش بدنی ام پرداخت! بهش اعتراض کردم که اگر بازدید الزامیه باید برای همه باشد واگر نیست هم دلیل تفتیش بنده چیست؟! ولی ایشان بدون اعتنا به اعتراضم کارشو انجام داد.
باز هم بگید تبعیض نیست!
|عکس پروفایل، نمایشی است|